شهناز یگانه؛ رضامراد صحرایی
چکیده
در سالهای اخیر، شاهد تغییر کتابهای درسی زبان انگلیسی در تمام مقاطع تحصیلی بهویژه در دوره دوم متوسطه بودهایم. بهنظر میرسد که مناسب نبودن منابع درسی پیشین، مؤلفان این کتابها را به اعمال تغییرات ساختاری و محتوایی در این کتابها واداشته است. بنابراین، انتظار میرود که در نگارش کتابهای تازهتألیف، دیدگاههای مختلف ...
بیشتر
در سالهای اخیر، شاهد تغییر کتابهای درسی زبان انگلیسی در تمام مقاطع تحصیلی بهویژه در دوره دوم متوسطه بودهایم. بهنظر میرسد که مناسب نبودن منابع درسی پیشین، مؤلفان این کتابها را به اعمال تغییرات ساختاری و محتوایی در این کتابها واداشته است. بنابراین، انتظار میرود که در نگارش کتابهای تازهتألیف، دیدگاههای مختلف علمی مورد توجه قرارگرفته باشد و با نظریههای علمی روز همسویی داشته باشند. دستور نقشگرای نظامبنیاد هلیدی (2004) ازجمله نظریههایی است که در کاربردی کردن نظریههای زبانشناسی در امر آموزش زبان توفیق بسیار داشته است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی کتابهای درسی زبان انگلیسی دوره دوم متوسطه در ایران از منظر فرانقش متنی دستور نقشگرای نظامبنیاد هلیدی و تعیین بسامد و نوع آغازگرهای متنی در متون خواندن این سه کتاب است. برای این کار، 301 بند در بخش خواندن این سه کتاب انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بهدستآمده نشان داد که مؤلفان این کتابها با این مفاهیم آشنایی داشته و در بسیاری از موارد در انتخاب متون خواندن، ازنظر نوع و تعداد آغازگر و تعداد بندهای ساده و مرکب، این مؤلفهها را مدنظر داشتهاند، اما در مواردی هم در نحوة توزیع مؤلفههای مذکور، بهخصوص در توزیع درس به درس با توجه به پایة تحصیلی، دقت لازم را نداشتهاند.
شهناز یگانه
چکیده
آگاهی واجی عبارت است از مهارت کودک در تشخیص و تغییر اجزای گفتار که توسط سیستم نوشتاری بازنمایی میشود و عاملی مهم در یادگیری نوشتن به شمار میآید. شفافیت خط نیز به معنای میزان سهولت پیشبینی تلفظ از خط در نظر گرفته میشود. خطهایی که بازنمایی میان خط و تلفظ آن بسیار قابلپیشبینی است، خط شفاف (مانند ترکی، ایتالیایی و اسپانیایی) ...
بیشتر
آگاهی واجی عبارت است از مهارت کودک در تشخیص و تغییر اجزای گفتار که توسط سیستم نوشتاری بازنمایی میشود و عاملی مهم در یادگیری نوشتن به شمار میآید. شفافیت خط نیز به معنای میزان سهولت پیشبینی تلفظ از خط در نظر گرفته میشود. خطهایی که بازنمایی میان خط و تلفظ آن بسیار قابلپیشبینی است، خط شفاف (مانند ترکی، ایتالیایی و اسپانیایی) و خطهایی که بازنمایی میان خط و تلفظ در آنها غیرقابلپیشبینی است، خط تیره نامیده میشوند (مانند انگلیسی، فرانسه و عربی). هدف از انجام این پژوهش، درک بهتر عملکرد نوشتن کودکان طبیعی و خوانشپریش فارسیزبان از طریق آزمونهای آگاهی واجشناختی و املای واژهها با توجه به شفافیت و تیرگی خط فارسی است. به این منظور، تأثیر دو متغیر میزان آگاهی واجشناختی و شفافیت خط بر فرایند نوشتن کودکان طبیعی و خوانشپریش بررسی شد و نتایج بهدستآمده با یافتههای سایر مطالعات در این زمینه مورد مقایسه قرار گرفت. در این پژوهش، عملکرد 10 کودک فارسیزبان پسر (با میانگین سن 2/9 سال) که خوانشپریش رشدی معرفی شده و تحت آموزش بودند، با 20کودک طبیعی فارسیزبان پسر (با میانگین سنی 2/9 سال) که در مدارس عادی مشغول به تحصیل بودند، مقایسه شد. تحلیل دادههای حاصل نشان داد که کودکان خوانشپریش تقریباً در تمام آزمونها عملکرد ضعیفتری نسبت به کودکان طبیعی داشتند. نتایج مربوط به تأثیر شفافیت خط با فرضیۀ وابسته به خط همخوانی داشت؛ به این معنا که انجام آزمونهای آگاهی واجشناختی مربوط به واژههای تیره برای هر دو گروه دشوارتر از انجام آزمونهای مربوط به واژههای شفاف بود. تنها در آزمون تولید واژههای همقافیه، عملکرد دو گروه کاملاً عکس یکدیگر بود؛ یعنی کودکان طبیعی واژههای تیرۀ همقافیۀ بیشتری و کودکان خوانشپریش واژههای شفاف همقافیۀ بیشتری تولید کردند. نتایج پژوهش نشان داد که بیشترین درصد خطاهای کودکان طبیعی در آزمون املای واژهها مربوط به خطاهای آوایی، و بیشترین درصد خطاهای کودکان خوانشپریش در این آزمون مربوط به خطاهای غیرآوایی است که با فرضیۀ نقص واجشناختی همسویی دارد.